...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۲۲ ب.ظ

۰

علی اصغرها نمرده اند هنوز...

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۲۲ ب.ظ

سپاه عمر سعد هنوز در کربلای بحرین، تیغ ِ کین می کشند بر اصغرها و اکبرها و قاسمها...
دامن رقیه ها، آتش گرفته است از دون‏مایگی این سپاه ِ یزید...
خط رنجِ بر چهره دارند، لیلاهای  ِ داغ علی اصغر و علی اکبر دیده...
و زینب‏های  بحرین، هنوز خود را سپر ِ سیلی ِ اشقیا می کنند بر پیکر نحیف ِ سکینه ها...
صدای بازی‏های کودکان بحرین در میان ازدحام صدای تیرها گم شده است... خاموش حتی. خط غم بر صورت دارند کودکانی که کودکی آرزو می‏کنند... سندش درد یتیمی است ... گوش کن، فریاد «وا ابتا» از میانه سکوت تب دارشان شنیده می شود...
حرمله هنوز  تیر سه شعبه اش را هدیه گلوی ِ «اصغرها» می کند... اما نمیداند علی اصغرها زنده اند هنوز. و مادرها بر سر گهواره‏هاشان « وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» می خوانند...

 

شما سپاه ِ آل خلیفه بترسید، بترسید از خون ِ «ساجده» و ساجده ها... بترسید که ساجده ها زنده اند و فریاد مظلومیت از حنجره زمان چه نیک به گوش می رسد. اما شما گوشهایتان را محکم گرفته اید که نشنوید این صدای رسای «هل من ناصر...» زمان را... و چشم ها را بسته اید تا نبینید خون ِ بر زمین ریختۀ مظلومیت را...و این مُهر ِ « خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ» که بر سینه دارید، تحقق وعده خداست که «وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ»

ساجده فیصل


این روزها که خون ِ ساجده ها و علی اصغرها ی بحرین بر زمین ریخته می شود چرا فریاد ِ وا «حقوق بشر» از حلقوم دیده بان ِ خوا ب ِ حقوق بشر به گوش نمی رسد... پس چرا نمی شنوند این فریاد ِ بلند ِ مظلومیت را از حنجره زمان...

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ جناب دیده‏بان حقوق بشر و متاسفانه لاَ یَرْجِعُونَ

 

 

 پ.ن: "ساجده فیصل جواد" نوزاد پنج روزه بحرینی دیروز در حالی به واسطه استنشاق گاز اشکاور شلیک شده به داخل منزلشان به شهادت رسید که هنوز گواهی تولد برای وی صادر نشده بود.

۹۰/۰۹/۲۲
راحل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی