اقرار می خواهد مگر؟
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۹ ب.ظ
ناخوانده و سرزده، بی در زدن، یک هو می آید؛
نفس به شماره می افتد. نه؛ بند می آید
نگاهش می کنی ناخوانده مهمان ِ همیشه ات را.
نگاهت می کند و می رود توی جانت!
زاویه نشین تنهایی ات می شود. پا به پای ِ خسته ات می آید تا همه جا، حتی تا آخر بودنت. بی رها کردن؛ بی رفتن و راحتت گذاشتن ...
دلتنگی است دیگر
مقدمه می خواهد مگر؟!
*اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر؟
۹۳/۰۹/۲۷