...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

جمعه, ۹ دی ۱۳۹۰، ۰۵:۰۹ ب.ظ

۰

عمار توایم سید علی

جمعه, ۹ دی ۱۳۹۰، ۰۵:۰۹ ب.ظ

اینجا تهران، خط مقدم جبهۀ فتنۀ 88 است؛ و این 8 ماه دفاع مقدس، تورا یاد جنگ می‏اندازد...

اصلا این 8 ماه، ادامه همان 8 سال دفاع مقدس بود و خون غلام کبیری ها و میثم عبادی ها و محمدحسین فیض ها، از جنس خون ِ همتها و باکری ها و زین‏الدین‏ها بود؛ و خیابان انقلاب، آدم را یاد منطقه می انداخت... مسجد لولاگر را که به آتش کشیدند، یاد غربت حسینه حاج همت می افتی انگار.  به پایگاه بسیج که حمله می‏کنند، یاد دوکوهه در تو زنده می شود گویا. و این بعثی های سال 88، این بار حتی به مادر و دختر ِ بی‏گناه هم رحم نکردند... بعثی‏ها تا نزدیکی کوچه های بیت آمده بودند روز عاشورا... هیهات.. ظهر عزا، حرمت ارباب شکستند، علمدار کجایی، علمدار کجایی...

اما به یقین یدالله فوق ایدیهم...

دیروز که حرمت عاشورا را شکستند، بیرق عزا به آتش کشیدند و سوت و کف زنان، بر خونهای رجب پورها و غنیان ها و عبادی ها، کبیری ها که هنوز کف خیابان انقلاب تازه تازه بود، پایکوبی کردند، نشان دادند که سید علی، امامی از تبار عاشوراست، از تبار حسین(ع)، یا باید گوش به فرمان هر دو باشی یا هیچکدام.

انقلاب ما امتداد عاشوراست و روح الله و سید علی، سفرای امام عاشورایی ِ 61 هجری اند... اصلا انقلاب ما سفیر عاشورای 61 هجری است... و اسلام که با خون حسین(ع) زنده ماند، انقلاب هم با خون فرزندانش زنده است و زنده می ماند.

و خوب گفت اماممان روح الله که ما هرچه داریم از عاشوراست از محرم است ...

ما هرچه داریم از امام حسین است. اصلا انقلاب ما مدیون امام حسین است. اصلا 8 ماه فتنه را، عاشورا یک تنه جمع کرد، فتنه 88 را امامی از سلاله حسین (ع)، حکیمانه تدبیر کرد.

می گویند پشت به دریا دعای باران اجابت نمی شود و پشت به امام نیز هیچ نمازی راه به قبله اجابت نمی یابد...

امروز ولایت فقیه، امتداد ولایت علی است. امروز ولی فقیه، علی ِ زمان است و اطاعتش واجب. اصلا ولایت فقیه، هدیه خداست به ما. که زمین بی حجت نماند و حجت، بی نائب نباشد در این زمان.

«بهترین اصل در قانون اساسی همین اصل ولایت فقیه است» را اماممان بارها گفت. انگار می دانست، همیشه جماعتی از اهل سقیفه هستند که حکم به خانه نشینی علی بدهند و سرستیز با ولایت داشته باشند.

اما این ولایت، قبل از اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد،  قانون اساسی خداست. اصلا ما موهبت ولایت فقیه را مرهون رحمت و کرامت حق متعالیم. منت گذاشت بر سر بندگانش، عجب نعمتی است این نعمت ولایت.

اصلا میدانی، ما دیروز به جمهوری اسلامی به شرط وجود ولی فقیه «آری» گفتیم، 14 خرداد 68، «خامنه‏ای»، «خمینی» دیگر بود که دستمان را گذاشتیم در دستان ِ علمداریش، .... و اما 9 دی که آمدیم، «نــه» گفتیم به دشمنان خمینی و خامنه ای،«نــه» گفتیم به مخالفان اصل ولایت فقیه...

دیروز در نه دی، همه با وضو آمدیم، کف خیابانهای تهران، هنوز از خون شهدای بسیجی مان گلگون بود... تابلو زده بودند که «با وضو وارد شوید، اینجا به خون عاشقان ولایت رنگین است»

اصلا 9 دی 88، محاکمه فتنه گران بود وسط خیابان... محاکمه در خیابان... راستی ساندیس هم می‏داند! اما ما نی ساندیس‏هایمان را نگه داشتیم، برای روز مبادا، تا فرو کنیم در چشم ِ حرمله‏ها، که تیرهای سه شعبه‏شان، همیشه انقلاب و ولی مان را نشانه گرفته است...

9 دی، غدیر خم ِ انقلاب اسلامی بود برای بیعتی دوباره. نه دی نشان دادیم که دستمان همیشه در کف العباسی سید علی است. اصلا میدانی، این آبروی دست علمداری سید علی بود که انقلاب را نجات داد...

 دیروز در نه دی، آنان که در میتنگهای سبزشان، خربزه کودتای مخملی می خوردند، در نه دی پای لرزشان نشست... و اصلا فکر میکنم، ناغافل خربزۀ کودتا را با عسل ِ توهم خوردند که ، میتینگ بعدی شان شد، دیدار به قیامت...!

 

+ ما عمار شدیم تا دیگر سید علی، أین عمار نگوید. جگر سوز است فریادت سید علی، نگو «أین عمار» جان مادرت زهرا(س)؛ فریاد «أین عمار» نزدن سید علی، یاد ناله مادرت می افتیم که تنها میان دشمنان، بین در و دیوار.... نگو سید علی، تو را به جان مادرت زهرا(س) دیگر نگو «أین عمار»... ما همه، جان بر کف، سر به دار، «عمار» توایم خامنـــه ای

++ فدای اشک تو رهبرم که، چنان سوزناک در آن نماز جمعه، با امام زمانمان سخن گفتی... دلت پر درد بود ... اشکت، فغان ِ زمینیان و عرشیان را درآورد... رهبر امروز ما اشک می شویم و به پایت می ریزیم تا دیگر اشکهای تو را نبنیم... امروز نی ساندیسهایمان را نگهداشتیم که فرو کنیم در چشم بدخواهان تو، تا دیگر آرزوی نکنی که جسمت را فدای این انقلاب کنی... اصلا مگر ما مرده ایم... ما آمده ایم در سنگر ولایت تو، گوش به فرمان تو، جان بر کف، سر به دار...

 خونهایمان را وقف کرده ایم برای دفاع از تو و انقلاب... ما همه فدایی تو هستیم سید علی... از تو به یک اشاره، از ما شرحه شرحه شدن و به پای تو ریخته شدن، میثم شدن و به دار شدن...

بیعت نوشت: من، مبارز، فدایی ولایت، به شماره شناسنامه ایران، زادۀ جنگ و فرزند انقلاب، نه با زبان، نه با دست، که با خــــون ِ خود با تـو میثــاق مــی بـنــدم و میثاق ما نه از جنس نامه کوفیان که از جنس میثاق عمــار است، از جنس میثاق مالک، از جنس میثم، که:
إنـی سلـم لمن سالمکـم سیـد علی و حرب لمن حاربکم سیـد علی

۹۰/۱۰/۰۹
راحل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی