هوای حرم ...
سه شنبه, ۶ دی ۱۳۹۰، ۰۳:۰۶ ب.ظ
و دلت هوری میریزد در آن صبح سحر
آنگاه که صدای موذن را از گلدسته های حرم می شنوی...
الله اکبــــر...
و تو بی هیچ چشم داشت، چشم به گنبد طلای رو به رویت دوخته ای...
حی علی خیر العمل...
و تو دست میگذاری بر قلبت...
و ذره ذره وجودت به صدا در می آید... السلام علیک ایها الامام الرئوف
و چه خیری بالاتر از سلام بر تو...
دلتنگ که می شوی چشمانت را می بندی
و یاد آن روزها را به یاد می آوری...
این عکس را در تابستان 90 گرفتم... السلام علیک ایها الامام الرئوف
...
اینجا هوایش مسموم است انگار
دیگر توان نفس کشدن نیست
هوای حرم میخواهد این جان خسته من...
۹۰/۱۰/۰۶