...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۱۳ ب.ظ

۰

برای چشمانم نماز باران بخوان...

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۱۳ ب.ظ

از خویش که می گذری و از قفس تن که رها می شوی در ساحل آبی ترین دریای دیدگانش لایقی عشقی می‌شوی که بیکران حضورش حوالی غبار آلود قلبت را جلا می دهد و آنگاه که با خاک هم آغوش شدی نجوای «عهدا و عقدا و بیعتا»های سحرگاهانت  ضمانتی می شود که  «فاخرجنی من قبری» ....

و آنگاه روز عمل است....

باشد که این واژه ها و استعاره ها بی آبرو نشودند روز عزیزی که آمدی...

 

 + آقاجان، مولای مهربانم! برای چشمانم نماز باران بخوان … سال هاست بی تو گرفته و بغض دارد … اما نمی بارد.

۹۰/۱۰/۱۳
راحل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی