بعد از زلزله ...
يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ
هر بار بعد از دیدار تو
نه؛
حتی بعد از شنیدن صدای تو
می نشینم
چونان آواره ای بی خانمان
ویرانه های دلم را
نظاره میکنم ...
* دیده ای آواره ای را که بعد از زلزله در میانۀ خرابه ها، پاره های تنش را می کاود؟
* سعاد الصباح هم می گوید:
هر بار بعد از دیدار تو
می نشینم
- مثل زلزله زده ها -
در کنار صندلی ام
و کشتگانم را می شمارم
و تکه پاره های تنم را جمع می کنم
نه؛
حتی بعد از شنیدن صدای تو
می نشینم
چونان آواره ای بی خانمان
ویرانه های دلم را
نظاره میکنم ...
* دیده ای آواره ای را که بعد از زلزله در میانۀ خرابه ها، پاره های تنش را می کاود؟
* سعاد الصباح هم می گوید:
هر بار بعد از دیدار تو
می نشینم
- مثل زلزله زده ها -
در کنار صندلی ام
و کشتگانم را می شمارم
و تکه پاره های تنم را جمع می کنم
۹۲/۰۲/۲۹
همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست
*
البته حواسم بود که ظاهر این متن یا این شعر در تضاده اما باطنشون در تطابق است و فیه نظر!!