هوای حوصله ام بس عجیب طوفانی است...
جمعه, ۲۵ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۲۵ ب.ظ
و چه غریب می نوازی
ای نای خسته من
و چه محزون به افق تنهاییت می نگری
نگاه تو ژرفای حقیقت وجود من است و من با تبلور ثانیه ها مانوسم
من ثانیه ها را از زمان تو دزدیدم و مأمن تنهایی خویش کردم.
من تنها کده ای برای خویش ساخته ام که حتی تو، آری حتی تو نیز توان پر کردن آن را نداری.
ثانیه ها می گذرند و من پایان زندگیم را به شمارش نشسته ام؛ من آخرین ثانیه اش را به انتظارم...
+ هوای حوصله ام بس عجیب طوفانی است... و من این روزها چقدر تلخ شده ام، خیلی تلخ...
۹۰/۰۹/۲۵