قبل نوشت1: دو سال پیش همزمان با سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر، همکار محترمی خواست که برای نشریه ای که سردبیرش بود مختصرزندگینامهای از ایشان و یک مطلب دیگر بنویسم. نوشتهها را نوشتم و تحویل همکار محترم دادم و اما نشریهشان خورد وسط بیبودجهگیهای معمول و کلاً تعطیل شد.
دیشب وسط بیخوابیهای شبانه، یاد امام موسی صدر افتادم. عجب واقعاً! این شد که امروز همینطوری و بیمناسبت در حافظه صفر و یکهای وبلاگ متروکهام منتشرش میکنم.
قبل نوشت2: شبههای در ذهن ...
۰ نظر
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۰۲