آوازهای کوچه باغی آل سعود!
قدیم ترهای همین تهران خودمان، همان روزها که «تهران»، «طهران» بود، رهگذران برای غلبه بر ترس ِ شبانه و خلوتی و سکوت کوچه ها و خیابانها، با صدای بلند آوازهایی می خوانند که بین اهالی آن روز طهران به «آوازهای کوچه باغی» معروف بود.
حالا هم اگرچه دیگر تهران، طهران نیست و آن آوازها از اصل که نه، اما از عرف و عادت زندگی مردمانش افتاده است، اما صدای این آوازها هر از گاهی از کشورهای منطقه شنیده می شود؛ که برای خودشان و دوستان و هم پیمانانشان تجویزش می کنند!
هر از گاهی آل سعود و شیخکهای خلیج فارس با ادعا مالکیت بحرین و جزایر سه گانه، ترس از ایران اسلامی ـ به عنوان الگوی بلامنازع بیداری اسلامی در منطقه ـ را در میان آوازهای کوچه باغی شان پنهان می کنند!
این ادعای مضحک در شرایطی مطرح می شود که ایران و 1+5، به مذاکرات بغداد نزدیک می شوند و حضرات امریکایی و صهیونیستی و همپالگی هایشان در منطقه، با سیاست هویچ و چماق، قصد متلاطم کردن فضا و جوسازی های بین المللی علیه ایران را دارند.
البته که اتفاق جدیدی نیست و تکرار مکرر و حقیرانۀ حافظۀ بر باد رفته تاریخی شان است!
حالا بحرین که از صدقه سر شاهنشاهی 2500 ساله فرزند جدا شده و غریب افتادۀ خاک ایرانمان است، بماند؛
اما این اماراتی ها که بر طبق اسناد تاریخی، همراه برخی از شیوخ نواحی خلیج فارس، برای گوسفندچرانی به ابوموسی و فارور و تنب بزرگ و جزیره سیری آمدند و قسم خوردند که غیر این نباشد و خود را رعیت ایران دانستند، طنز سیاسی ـ تاریخی است که بیایند و ادعای مالکیت جزایرمان را بکنند!
مثل این است که وسط تاریخ بایستی و نه عقبه تاریخی داشته باشی و نه اصل و نسب و فرهنگ و تمدن درخور، بعد بیایی، دست ببری در شناسنامه ات و اصل و نسب جعلی بیافزایی و بعد افتخار هم بکنی به این نَسَبَت! مضحک است خیلی!